صبح قبل از امتحان با خودش میخندید...
اولین نفری بود که برگه را تحویل استاد میداد و باز هم میخندید...
توی صورت ملت زل میزد و میخندید...
بی ثبات بود...
میان خنده های سرد میشد...خنثی...
چهره های سرد...انگار بدنی بدون روح حرکت میکرد...
بی تفاوت بود...مثل آدمهایی که هیچ چیز برایش اهمیت ندارد٬دستانش را انتهای جیب شلوارش فرو میبرد٬ بی هدف با شانه های خم شده و متواضع گونه٬کوچه ها و خیابان ها را میرفت...
بارها کتابی را شروع کرده بود و صفحات اولیه اش را میخواند و به گوشه ای پرت میکرد و دوباره شروع میکرد...خط ب خط اولیه اش را حفظ بود اما دست از آن نمیکشید...
شیوه های مختلف خودکشی را از بر بود...اما از به نتیجه نرسیدن آن میترسید٬می ترسید مثل شخصیت کتاب محبوبش ۱۳ بار تکرار شود و نحسی ۱۳ مرگش را هم مثل زندگیش نحس کند...
موزیک ها را با صدای کر کننده گوش میداد...
با عمود شدن خورشید افقی میشد و امتداد نگاهش را عمودی میکرد...
از شکنجه خودش لذت میبرد ...
از دست عالم و آدم عاصی بود٬اما دل رحم بود٬به شکنجه کسی راضی نبود...
دلش میخواست آدم های زندگیش کتلت وار کنار هم میخوابیدند و با بولدوزری سرهایشان را له میکرد و یا با تفنگی آن ها را میترکاند...
مرگ بدون شکنجه را برایشان میخواست...
خودش را برای این دنیا و آدمیانش بیشتر و بزرگتر از این میدید...
بند دلبستگی هایش را بریده بود جز گلدان های خانه اش...
گلدان ها را در آغوش کشید و خوابید...
صبح که چشم هایش را باز کرد میخندید.......
پونه جونم مرسی بابت قالب...یه عالمه کمکهاتو بوس!
ای وای من که کاری نکردم دختر خوب
تلاش خودت بود عزیزم
فدات شم پونه جونم
الان تو الی خودمونی؟؟؟
دقیقا کدومو میگی ؟!
سلاممممم الی خانوم! خوبی خانومی؟
چه هدر قشنگی .. خوشحالم کردی که سر زدی ، مرسی
سلام الی جون
قربونت برم:*
حالم بد شد
اوا
چرا؟؟؟
همون که مارو به سیگار دعوت کرده بود
وب قبلیشم یه نسبتی با گاو داشت
م.ک
سلااااااااااام
گوشوارم پیدا شد. افتاده بود زیر میز داده بودن به فریده
آخ جون پس بده بهم امشب عروسی داریم!
هدر جدید مبارک
اولن که قالب نو موبااااارک
دومن که با پستت خیلی حال کردم
سومن که جیگرتووووو
اولا ک چاکریم دوما خیلی چاکریم سومن :***
غم انگیزناک
13 نحس نیس الی!!!!!!!!!!
الهی فدات شم من نه ۱۳ فروردین استثناس:*
و 13دی
لعنت به من که هنوز برام 13دی نحس نیست لعنت به من لعنت به هرچی 13است ...
....